یکروز دلم خیلی گرفته بودازهمه،گفتم خدایا میدونی که تنهایی سخته وفقط مخصوص خودته،ارزومه یکی بیادتوزندگیم که بمونه اما فهمیدم هیچکی موندگارنیس حتی اوناییکه چندساله باهمن یادرکنارهم زندگی میکنن وفهمیدم اونیکه همیشه همراهمه خدایه وخودم پس تصمیم گرفتم کارایی که خودموخوشحال میکنه انجام بدم وادامشون بدم.هیچکی ارزشش ازخود ادم بالاترنیست
به کجاخواهم رفت...برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 41
برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 31
برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 37
سهم من توی رابطه ی عشقی فقط تنهاییه چون ترسویم چون خودموفدای خانوادم کردم دیگه نمیدونم چی درسته چی نادرست.نمیدونم ایندم چیه.خستم فقط همین.ثبات ندارم دیگه
به کجاخواهم رفت...برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 42
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”
و اگر نخواهد “نمی شود”
برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 40
یادمه یک موقعی وبلاگ نویسی مد بود خیلیا وبلاگ داشتند و چقدر هم شیرین بود گذاشتن یک مطلب وبعدش انتظار اینو کشیدن که یک نفربیادونظری روی وبلاگت بده.دلتنگ اون حسهایی هستم که قدیما شیرین بودند؛اماالان دیگه خلیاطرف اینستاوتلگرام و چیزهایی ازاین قبیل هستند.چقدرقدیمابهتربودند.دلم خیلی تنگه قدیمه
به کجاخواهم رفت...برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 41
برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 48
برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 49
برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 38
برچسب : نویسنده : hanieh73 بازدید : 44